از گذشته تا به حال افراد به دنبال راهی برای افزایش عملکردوبهره وری به هنگام فعالیت ورزشی بوده اند. توسعه تکنیکهای تمرینی، پوشاک و تجهیزات ورزشی، تاکتیکهای نوین، راهبردهای تغذیه ای، دخالتهای پزشکی و استفاده از داروهای غیر مجاز، همه عواملی هستند که نیل به اجرای ورزشی بهتر را ترسیم می کنند. کمکهای ارگوژنیکی یکی از این روشها هستند که در توسعه ویژگیهای عملکردی مؤثر هستند و میتوانند بر عملکرد ورزشی تأثیر بگذارند. گرم کردن به عنوان یکی از کمکهای ارگوژنیکی شناخته شده است که با افزایش دما و متابولیسم انرژی عضله، افزایش خاصیت ارتجایی بافت، برونده قلبی و جریان خون محیطی و بهبود عملکرد دستگاه عصبی و فراخوانی عصبی عضلانی واحدهای حرکتی می تواند بر عملکرد ورزشی اثر گذار باشد (Robergs & Roberts, 2000). حرکات کششی به عنوان بخشی از برنامه گرم کردن قبل از فعالیت اصلی است که اغلب افراد به منظور جلوگیری از آسیب و بهبود اجرا از آن بهره می برند (Bazett-Jones, Winchester, & McBride, 2005; Duncan & Woodfield, 2006). حرکات کششی انواع مختلفی دارند که از آن جمله می توان به کشش ایستا وپویا اشاره کرد. تحقیقات اخیر نشان داده است که انجام کشش ایستا قبل از برخی فعالیتها همچون فعالیتهای توانی باعث کاهش اجرا وفعال سازی عضلات می شود (Church, Wiggins, Moode, & Crist, 2001; Knudson, Bennett, Corn, Leick, & Smith, 2001; McNeal & Sands, 2003; Power, Behm, Cahill, Carroll, & Young, 2004; Wallmann, Mercer, & McWhorter, 2005; WB Young & Behm, 2003; W. Young & Elliott, 2001). در مقابل کشش پویاباعث افزایش آنها می گردد (Duncan & Woodfield, 2006; Faigenbaum, Bellucci, Bernieri, Bakker, & Hoorens, 2005; Herda, Cramer, Ryan, McHugh, & Stout, 2008; Hough, Ross, & Howatson, 2009; Marek, et al., 2005). در این راستا هر چند تحقیقات انجام شده در زمینه تاثیرات کشش ایستا و پویا به طور جداگانه یا به شیوه مقایسه ای فراوان است (Church, et al., 2001; Duncan & Woodfield, 2006; Faigenbaum, et al., 2005; Herda, et al., 2008; Hough, et al., 2009; Knudson, et al., 2001; Marek, et al., 2005; McNeal & Sands, 2003; Power, et al., 2004; Wallmann, et al., 2005; Yamaguchi, Ishii, Yamanaka, & Yasuda, 2006; WB Young & Behm, 2003; W. Young & Elliott, 2001)، اما مطالعات در زمینه ترکیب این دو شیوه بر اجرای توانی متعاقب وفعال سازی عضلات بسیار اندک است (Torres, et al., 2008; Wallmann, Mercer, & Landers, 2008). از طرفی مطالعات نشان داده اند بخش عمده ای از تاثیر حرکات کششی بر اجرای متعاقب از طریق تاثیر در فعال سازی ثانویه اعمال می شود. به طوری که کشش ایستا باعث کاهش و کشش پویا باعث افزایش آن می شود (Duncan & Woodfield, 2006; Hough, et al., 2009; Torres, et al., 2008). در این بین احتمالافاصله زمانی بین کشش واجرای متعاقب نقش موثری در فعال سازی ثانویه ایفا می کند (Clevidence, 2008)، به طوریکه تحقیقات با فواصل زمانی مختلف نتایج متفاوتی را به همراه داشته اند (Hough, et al., 2009; Torres, et al., 2008). با این حال تحقیقات انجام شده در زمینه مقایسه اثر فواصل زمانی مختلف مابین انواع کشش وفعالیت اصلی، براجرای توانی متعاقب بسیار اندک است (Curry, Chengkalath, Crouch, Romance, & Manns, 2009) و هنوز تحقیقات بیشتری در جهت رفع کاستی های موجود در زمینه های یاد شده مورد نیاز است.
بیان مسئله
گرم کردن یکی از اجزای کلیدی تمرین و مسابقه است زیرا یک برنامه گرم کردن مناسب فرد را از نظر جسمی و روحی برای حرکات شدید تمرین و یا مسابقه آماده می سازد (Swanson, 2006). هرچند فعالیت های گوناگونی در گرم کردن استفاده می شوند، ولی حرکات کششی معمولا به عنوان بخشی از برنامه گرم کردن جهت افزایش دامنه حرکتی بدون درد برای افزایش اجرا وجلوگیری از آسیب مطرح است (Bazett-Jones, et al., 2005; Duncan & Woodfield, 2006). حرکات کششی انواع مختلفی دارند که از آن جمله می توان به کشش ایستا و پویا اشاره کرد. هرچند کشش ایستا روشی آسان وایمن بوده و به وفور در فعالیتهای گرم کردن مورد استفاده است با این حال تحقیقات اخیر نشان داده است که کشش ایستا باعث کاهش اجرا در برخی از فعالیتها همچون فعالیتهای توانی می شود که با ثبت [2]EMG عضلات نیز مورد تایید قرار گرفته است (Church, et al., 2001; Knudson, et al., 2001; McNeal & Sands, 2003; Power, et al., 2004; Wallmann, et al., 2005; Yamaguchi, et al., 2006; WB Young & Behm, 2003; W. Young & Elliott, 2001). از طرف دیگر تحقیقات اخیر نشان داده است که کشش پویا ضمن برخورداری از خواص تمرینات کششی ایستا در پیشگیری از آسیب، می تواند با افزایش فعالیت عصبی عضلانی باعث تسهیل تولید نیروی انفجاری و بهبود نتایج توان وفعالیت عصبی عضلانی در اجرای متعاقب شود (Duncan & Woodfield, 2006; Faigenbaum, et al., 2005; Herda, et al., 2008; Hough, et al., 2009; Manoel, Harris-Love, Danoff, & Miller, 2008). در این راستا هرچند تحقیقات انجام شده در زمینه تاثیرات
کشش ایستا و پویا به طور جداگانه یا به شیوه مقایسه ای فراوان است (Church, et al., 2001; Duncan & Woodfield, 2006; Faigenbaum, et al., 2005; Herda, et al., 2008; Hough, et al., 2009; Knudson, et al., 2001; Manoel, et al., 2008; McNeal & Sands, 2003; Power, et al., 2004; Wallmann, et al., 2005; Yamaguchi, et al., 2006; WB Young & Behm, 2003; W. Young & Elliott, 2001)، اما مطالعات در زمینه ترکیب این دو شیوه بر اجرای توانی متعاقب وEMG عضلات بسیار اندک است(Torres, et al., 2008; Wallmann, et al., 2008). برای مثال در تحقیقی که توسط توریس وهمکاران درسال 2008صورت گرفت تاثیر کشش ایستا ،پویا وترکیبی (ایستا وسپس پویا) تنها بر توان عضلات بالاتنه بررسی شد (Torres, et al., 2008)، و تنها دریک تحقیق، کار ترکیبی بر روی توان عضلات پایین تنه انجام شده است که در آن والمن وهمکاران در سال 2008 به مقایسه کشش پویا و فعالیت ترکیبی (کشش ایستا وسپس فعالیت پویا) در عضله دوقلو بر اجرای پرش عمودی پرداختند، اما تفاوت معناداری بین گروه ها نیافتند (Wallmann, et al., 2008). البته در این تحقیق به جای کشش پویا از فعالیت پویا استفاده شده بود و تنها عضله دوقلو تحت کشش قرار گرفته بود در حالیکه در یک برنامه گرم کردن باید گروهی از عضلات و نه تنها یک عضله تحت کشش قرار گیرند. همچنین در تحقیق ذکر شده تنها به مقایسه اثر فعالیت ترکیبی با کشش پویا پرداخته شده بود و جای گروه کشش ایستا در این تحقیق خالی به نظر می رسد. لذا عرصه اجرای تحقیقات ترکیبی مشابه با در نظر گرفتن تغییرذکر شده همچنان باز است.
از طرفی مطالعات نشان داده اند بخش عمده ای از تاثیر حرکات کششی بر اجرای متعاقب، از طریق تاثیر در فعال سازی ثانویه [3]اعمال می شود. به طوریکه کشش ایستا باعث کاهش وکشش پویا باعث افزایش آن می شود (Duncan & Woodfield, 2006; Hough, et al., 2009; Torres, et al., 2008). فعال سازی ثانویه به تاثیر فعالیت قبلی بر تولید نیرو در فعالیت متعاقب اطلاق می شود (Clevidence, 2008). در این بین احتمالا فاصله زمانی بین کشش و اجرا، نقش موثری در فعال سازی ثانویه ایفا می کند (Hough, et al., 2009)، به طوریکه تحقیقات با فواصل زمانی مختلف نتایج متفاوتی را به همراه داشته اند. به بعنوان مثال در تحقیقی که فاصله زمانی بین انواع کشش و اجرا 2 دقیقه بود اختلاف معنا داری بین گروه های مورد مطالعه به دست آمد (Hough, et al., 2009). اما در تحقیقی دیگر که این فاصله به میزان 5 دقیقه به درازا کشید اختلاف معناداری بین گروه های مورد مطالعه مشاهده نشد (Torres, et al., 2008). در این راستا مطالعاتی که به مقایسه فواصل زمانی مختلف مابین انواع کشش واجرای توانی متعاقب بپردازد اندک است. مثلا در تحقیقی که کوری وهمکاران درسال2009 بر روی تعدادی از زنان تمرین نکرده انجام دادند، تاثیرات کشش ایستا، پویا و فعالیت هوازی در 5 و30 دقیقه قبل از فعالیت توانی با هم مقایسه شدند. که در 5 دقیقه وقفه تنها گروه کشش پویا افزایش و دو گروه دیگر کاهش داشتند اما بعد از 30 دقیقه وقفه هر سه گروه کاهش در اجرا را نشان دادند (Curry, et al., 2009). البته در تحقیق فوق احتمالا30 دقیقه، وقفه ای بسیار طولانی محسوب می شود که نه تنها موجب از بین رفتن اثرات
این مطلب را هم اگر خواستید بخوانید :
برنامه کششی می شود بلکه با توجه به فاصله کوتاهی که بین گرم کردن و اجرا در میادین ورزشی وجود دارد این فاصله زمانی 30 دقیقه ای نمی تواند روایی لازم را داشته باشد و بهتر آن است که از فواصل زمانی کوتاهتر بین کشش و اجرای اصلی جهت اجرای تحقیقات مقایسه ای بهره برد. بنابراین در این تحقیق محقق قصد دارد علاوه بر اینکه تاثیر انواع کشش ایستا، پویا و ترکیبی را بر اجرای توانی و EMG (شاخص[4]RMS) عضله پهن داخلی ران(عضلات چهارسر ازعضلات اصلی دراجرای پرش عمودی هستندودرمیان آنها، عضله پهن داخلی به علت اینکه عضله ای تک مفصله است ودرتحقیقی مشابه پایایی بالایی درنتایج EMG این عضله نسبت به سایر عضلات چهارسر مشاهده شده بود(Hough, et al., 2009)، در این تحقیق نیزبه عنوان عضله مورد نظر انتخاب شد.) بسنجد، بر آن است که به طور همزمان به مقایسه تاثیر فواصل زمانی 2 و5 دقیقه ما بین کشش و اجرای اصلی نیز بپردازد.
ضرورت و اهمیت تحقیق
در بسیاری از ورزشها توان عضلانی وعملکرد انفجاری نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند (Jones & Lees, 2003). در اینگونه حرکات کیفیت و کارایی اجرا بسیار مهم است (Bompa & Haff, 2009). همچنین از آنجاییکه افراد همواره در جستجوی راهی برای افزایش عملکرد خود هستند (De Luca, 2001)، پرداختن به بررسی و مقایسه راه های موجود در بهبود عملکرد ورزشی از اهمیت خاصی برخوردار است. گرم کردن که به عنوان یکی از کمکهای ارگوژنیکی شناخته شدهاست، با افزایش دما و متابولیسم انرژی عضله، افزایش خاصیت ارتجایی بافت، برونده قلبی و جریان خون محیطی، و بهبود عملکرد دستگاه عصبی و فراخوانی عصبی عضلانی واحدهای حرکتی می تواند بر بهبود عملکرد ورزشی اثر گذار باشد (Robergs & Roberts, 2000). یک برنامه گرم کردن مناسب، فرد را از نظر جسمی و روحی برای حرکات شدید تمرین ویا مسابقه آماده می سازد (Swanson, 2006). حرکات کششی که بخشی از برنامه گرم کردن محسوب می شود یکی از راه هایی است که از گذشته تا کنون به امید بهبود اجرای ورزشی مورد استفاده بوده است (Bazett-Jones, et al., 2005; Duncan & Woodfield, 2006). و در این راستا تحقیقات فراوانی در زمینه تاثیر ومقایسه انواع کشش ایستا و پویا بر اجرای توانی صورت گرفته است (Church, et al., 2001; Duncan & Woodfield, 2006; Faigenbaum, et al., 2005; Herda, et al., 2008; Hough, et al., 2009; Knudson, et al., 2001; Manoel, et al., 2008; McNeal & Sands, 2003; Power, et al., 2004; Wallmann, et al., 2005; Yamaguchi, et al., 2006; WB Young & Behm, 2003; W. Young & Elliott, 2001). در مجموع یافته های این تحقیقات نشان می دهد که کشش ایستا باعث کاهش و کشش پویا باعث افزایش اجراهای توانی و فعالیت الکتریکی عصبی عضلانی می شود. اما در این بین تحقیق در زمینه بررسی اثر ترکیب این دو شیوه بر اجرای توانی متعاقب اندک است (Torres, et al., 2008; Wallmann, et al., 2008). در حالیکه به نظر می رسد با توجه به اثرات متناقض کشش ایستا و پویا بر فعالیتهای توانی بررسی اثرات متقابل این دو نوع کشش به طور همزمان در قالب ترکیبی بر فعالیت توانی می تواند موضوعی نسبتا جدید جهت مطالعه باشد. همچنین تحقیقات ترکیبی صورت گرفته یا بر روی عضلات بالاتنه بوده است (Torres, et al., 2008)، و یا اگر بر روی عضلات پایین تنه بوده با نقص هایی همچون کم بودن گروه های عضلانی تحت کشش و یا کامل نبودن گروه های تحت مقایسه (کمبود گروه کشش ایستا) و یا استفاده از فعالیت پویا به جای کشش پویا همراه بوده است. لذا به نظر می رسد اجرای مجدد تحقیقات ترکیبی همراه با رفع نقایص یاد شده بر روی توان عضلات پایین تنه ضروری باشد. همچنین با توجه به این مطلب که تحقیقات با فواصل زمانی مختلف مابین کشش و اجرای اصلی نتایج متفاوتی را نشان داده اند به طوریکه وقفه 2 دقیقه ای مابین کشش و اجرا در یک تحقیق به اختلاف معنادار (Hough, et al., 2009) و وقفه 5 دقیقه ای در تحقیق دیگر به اختلاف غیر معنادار ختم شده است (Torres, et al., 2008)، به نظر می رسد که احتمالا این فاصله ها می تواند نقش موثری را در نتایج تحقیق داشته باشد. ولی از آنجاییکه تحقیقات فوق فواصل زمانی بین کشش و اجرا را به صورت مجزا بررسی کرده اند و تحقیق در زمینه مقایسه فواصل زمانی متفاوت مابین کشش و اجرای اصلی اندک است و در تنها تحقیق موجود در این زمینه هم فواصل زمانی 5 و30 دقیقه مورد مطالعه قرار گرفته اند (Curry, et al., 2009) و با در نظر گرفتن این مسئله که وقفه 30 دقیقه ای بین کشش و اجرا کمی طولانی بوده و نمی تواند روایی لازم را در میادین ورزشی داشته باشد لذا به نظر می رسد اجرای تحقیق مقایسه ای با فواصل زمانی کوتاهتر مثل 2و 5 دقیقه مابین کشش و فعالیت توانی مفیدتر باشد. بنابراین محقق امیدوار است که با انجام تحقیق مجدد در زمینه کشش ترکیبی (کشش ایستا وپویا) و مقایسه فواصل زمانی مختلف بین کشش و فعالیت توانی همراه با رفع نقایص ذکر شده گامی موثر در ارتقای دانش مربیان در خصوص برنامه گرم کردن قبل از فعالیتهای توانی، انفجاری بردارد.
اهداف تحقیق
هدف کلی: تعیین اثر حاد کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از فعالیت، بر اجرا و فعالیت الکترومایوگرافی پرش عمودی در دختران تمرین نکرده .
اهداف اختصاصی:
1: تعیین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی دو دقیقه قبل از اجرا بر زمان پرواز پرش عمودی در دختران تمرین نکرده.
2: تعیین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی دو دقیقه قبل از اجرا بر نسبت/MVC RMS عضله پهن داخلی در حالت پرش در دختران تمرین نکرده.
3: تعیین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی پنج دقیقه قبل از اجرا بر زمان پروازپرش عمودی در دختران تمرین نکرده.
4: تعیین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی پنج دقیقه قبل از اجرا بر نسبتMVC/ RMS عضله پهن داخلی درحالت پرش در دختران تمرین نکرده.
5: مقایسه اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از اجرا بر زمان پروازپرش عمودی در دختران تمرین نکرده.
6: مقایسه اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از اجرا بر نسبتMVC/ RMS عضله پهن داخلی درحالت پرش در دختران تمرین نکرده.
فرض یا فرضیه های تحقیق
فرض کلی :
انجام کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از فعالیت، بر اجرا و فعالیت الکترومایوگرافی پرش عمودی، در دختران تمرین نکرده تاثیر دارد.
فرضیات اختصاصی:
1:انجام کشش ایستا، پویا و ترکیبی دو دقیقه قبل از اجرای اصلی، بر زمان پرواز پرش عمودی دختران تمرین نکرده تاثیردارد.
2: انجام کشش ایستا، پویا و ترکیبی دو دقیقه قبل از اجرای اصلی، بر نسبت/MVC RMS عضله پهن داخلی در حالت پرش در دختران تمرین نکرده تاثیر دارد.
3: انجام کشش ایستا، پویا و ترکیبی پنج دقیقه قبل از اجرای اصلی، بر زمان پرواز پرش عمودی دختران تمرین نکرده تاثیر دارد.
4:انجام کشش ایستا، پویا و ترکیبی پنج دقیقه قبل از اجرای اصلی، بر نسبت/MVC RMS عضله پهن داخلی در حالت پرش دردختران تمرین نکرده تاثیر دارد.
5: بین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از اجرا بر زمان پروازپرش عمودی در دختران تمرین نکرده، تفاوت وجود دارد.
6: بین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از اجرا بر نسبتMVC/ RMS عضله پهن داخلی درحالت پرش در دختران تمرین نکرده، تفاوت وجود دارد.
محدوده تحقیق:
1: همه آزمودنی ها غیر فعال بودند و سابقه شرکت در رشته ورزشی خاصی را نداشتند.
2: هیچ کدام از آزمودنی ها سابقه آسیب یا صدمه در پایین تنه خود نداشتند.
3: همه آزمودنی، دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تربیت معلم با میانگین سال بودند .
4: برای جلوگیری از اثر گذاری جلسات بر نتیجه یکدیگر، جلسات آزمون با فاصله 48 ساعته برگزار شدند.
5: از همه آزمودنی ها خواسته شد که 24 ساعت قبل از هر جلسه آزمون، اقدام به فعالیت ورزشی دیگری نکنند و خواب و استراحت کافی داشته باشند.
6: همه جلسات آزمون در ساعات پیش از ظهر انجام گرفت.
7:.شرایط پرش برای همه آزمودنی ها یکسان بود (همگی از حالت نیمه چمباتمه و با زاویه حدودا 90 درجه در زانو و در حالی که دستها در طرفین کمر قرار داشتند اقدام به پرش کردند)، و از همه آنها خواسته شد که
جدول 3ـ1 : طرح پژوهش …………………………………………………………………………………………………….67
جدول 3ـ2 : مشخصات آزمودنیهای پژوهش …………………………………………………………………………..69
جدول 4ـ1 : توصیف متغیرهای پژوهش …………………………………………………………………………………..78
جدول 4ـ2 : نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در ارتباط با متغیر Vo2…………………79
جدول 4ـ3 : نتایج آزمون تعقیبی LSD فرضیه 1……………………………………………………………………….. 80
جدول 4ـ4 : نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در ارتباط با متغیر ثابت زمانی 1 ………..81
جدول 4ـ5 : نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در ارتباط با متغیر ثابت زمانی 2 ………..82
جدول 4ـ6 : نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در ارتباط با متغیر ثابت زمانی 3 ………..83
جدول 4ـ7 : نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در ارتباط با متغیر Vco2 ………………….84
جدول 4ـ8 : نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در ارتباط با متغیر RER …………………85
جدول 4ـ9 : نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در ارتباط با متغیر VE ………………………86
جدول 4ـ10 : نتایج آزمون تعقیبی LSD فرضیه 5 ……………………………………………………………………….87
جدول 4ـ11 : نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در ارتباط با متغیر TV ……………………88
جدول 4ـ12 : نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در ارتباط با متغیر Fb …………………….89
جدول 4ـ13 : نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در ارتباط با متغیر ضربان قلب ………..90
جدول 4ـ14 : نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در ارتباط با متغیر لاکتات خون ……….91
فهرست پیوستها
پیوست 1 : پرسشنامه ………………………………………………………………………………………………………………124
پیوست 2 : رضایت نامه …………………………………………………………………………………………………………..125
پیوست 3 : برنامه حرکات کششی ایستا و پویا …………………………………………………………………………..126
پیوست 4 : نتایج آزمون کلموگراف- اسمیرنف …………………………………………………………………………..128
فصل اول مقدمه و معرفی |
1ـ1 مقدمه
در همهی دورانها ورزشکاران در جستجوی راهی بوده اند تا عملکرد ورزشی خود را بهبود بخشند. یکی از روشهایی که می تواند بر توسعه عملکرد ورزشی تأثیر بگذارد و ورزشکار را از لحاظ فیزیکی و روانی برای عملکرد مطلوب آماده کند، گرم کردن است (3). گرم کردن با افزایش دما (96،3) و افزایش متابولیسم انرژی عضله، افزایش خاصیت ارتجاعی بافت، افزایش برونده قلبی و جریان خون محیطی، بهبود عملکرد دستگاه عصبی و فراخوانی عصبی عضلانی واحدهای حرکتی (3) و افزایش هماهنگی (96)، می تواند بر عملکرد ورزشی (3،14،79) و پیشگیری یا کاهش میزان آسیب اثر گذار باشد (14،79). هرچند فعالیتها و روشهای متنوعی برای گرم کردن مورد استفاده قرار میگیرد، اما معمولا اکثر ورزشکاران مبتدی و نخبه حرکات کششی را به عنوان بخشی از برنامه گرم کردن قبل از فعالیت اصلی به منظور افزایش جریان خون، تمرکز و هماهنگی (136)، افزایش انعطاف پذیری و دامنه حرکتی، کاهش سفتی عضله، جلوگیری از آسیب و بهبود اجرا، به کار میبرند (13،89،133،135،136). حرکات کششی انواع مختلفی دارند که از جمله رایجترین آنها میتوان به کشش ایستا و پویا اشاره کرد
این مطلب را هم اگر خواستید بخوانید :
مقاله رایگان درباره ارزیابی عملکرد
(79،122،135،136). هر چند کشش ایستا روشی آسان و ایمن بوده (133) و به وفور در فعالیتهای گرم کردن به منظور کاهش سفتی عضله، افزایش دامنه حرکتی (116)، جلوگیری از آسیب و حتی بهبود عملکرد مورد استفاده قرارمیگیرد (96،135)، اما، پژوهشهای اخیر نشان دادهاند که کشش ایستا قبل از تمرین یا رقابت، باعث کاهش عملکرد در فعالیتهایی شامل حداکثر تولید نیرو، قدرت، توان و پرش عمودی (25،30،44،89،108،122،134)، دو سرعت (53،86)، چابکی (86) و زمان عکس العمل و تعادل (24) میشود. همچنین، گزارش شده است که اثرات منفی این کشش بر عملکرد تا 60 دقیقه (129) و یا 120 دقیقه (13) بعد از کشش نیز باقی میماند. علاوهبر این، علی رغم اینکه بسیاری از نویسندگان نقش آن را در پیشگیری و کاهش آسیب گزارش کرده اند (27،112)، برخی دیگر از محققان تاثیر کشش بلافاصله قبل ازتمرین را در پیشگیری از آسیب رد کرده اند (28،64). برهمین اساس، درسالهای اخیر، استفاده از کشش دینامیک در برنامه گرم کردن توسعه پیدا کرده است (96) و مطالعات بسیاری نشان داده اند که این نوع کشش، می تواند باعث بهبود توان، نیرو، قدرت و پرش عمودی (68،71،86،96،131،132)، زمان دویدن دوی سرعت (53،72،86)، شتاب و هماهنگی (86) و چابکی (15،86) شود. ازاین رو، بسیاری از محققان گزارش کرده اند که کشش دینامیک موثرتر ازکشش ایستا است و حتی برخی پیشنهاد می کنند که کشش ایستا از برنامه گرم کردن حذف شود (30،86) و کشش پویا جایگزین گردد (86).
علی رغم پژوهشهای بسیاری که در مورد اثر حاد کشش قبل از رویدادهای بیهوازی انجام گرفته، اثر حاد آن روی عملکرد هوازی و استقامتی هنوز دقیقا تحقیق و بررسی نشده و در جوامع علمی مورد سوال و بحث است (129،135). در عملکرد استقامتی، علاوهبر حداکثر اکسیژن مصرفی و آستانه لاکتات، توانایی استفاده موثر از انرژی و در نتیجه اقتصاد فعالیت بالا و یا VO2 پایینتر برای یک کار یکسان، یک جز حیاتی (12،13)، به خصوص درمیان ورزشکاران نخبه است (13). بویژه در پژوهشهای بسیاری ارتباط قوی بین اقتصاد دویدن (مصرف انرژی کمتر در سرعت معین) و عملکرد استقامتی گزارش شده است (40،46،123،129). در مجموع، فاکتورهای اثرگذار متعددی بر هزینه انرژی و اقتصاد دویدن و در نتیجه بر عملکرد استقامتی شناخته شده است که از آن جمله میتوان به سن، جنس، خستگی (21،123)، فاکتورهای آنتروپومتری (مورفولوژی اندام، سفتی عضله، طول تاندون، وزن و ترکیب بدن..)، فیزیولوژیکی (حداکثراکسیژن مصرفی، دمای مرکزی، ضربان قلب، تهویه، لاکتات، نوع تار و سرعت انقباض تار، تعریق، فاکتورهای متابولیکی و..)، محیطی (دما، ارتفاع، باد، کفش)، بیومکانیکی (انعطاف پذیری، ذخیره و بازسازی انرژی الاستیک، نیروی واکنش زمین، طول گام و فاکتورهای مکانیکی و تکنیک دویدن…) و تمرینی (پلایومتریک، مقاومتی،تمرین در گرما،تمرین در ارتفاع ، سرعت و حجم تمرین ..) (114) اشاره کرد. همچنین به نظر میرسد، تمرینات ورزشی بویژه تمریناتی که در مرحله گرم کردن پیش از رقابت استفاده میشوند نیز، بتواند بر هزینه انرژی و اقتصاد دویدن و پویایی اکسیژن مصرفی موثر باشد. بنابراین، اینگونه تمرینات باید به گونهای انتخاب شوند که از افزایش هزینه انرژی جلوگیری کنند و باعث بهبود عملکرد شوند (129). به هرحال، مطالعات در این زمینه محدود و همچنان مورد توجه محققان میباشد.
1ـ2 بیان مساله
گرم کردن یکی از اجزای کلیدی تمرین و مسابقه است. یک برنامه گرم کردن مناسب ورزشکار را از نظر جسمی و روحی برای تمرین و مسابقه آماده می سازد (3). حرکات کششی معمولا به عنوان بخشی از برنامه گرم کردن جهت افزایش دامنه حرکتی بدون درد برای افزایش اجرا و جلوگیری از آسیب مطرح است (13،135). مطالعات بسیاری نشان دادهاند که، کشش ایستا قبل از رویدادهای بیهوازی باعث کاهش عملکرد، ولی کشش پویا باعث افزایش عملکرد میشود. باوجوداین، اثر حاد کشش روی عملکرد هوازی و استقامتی هنوز روشن نشده است. برای مثال، برخی مقاله های گزارش شده در رابطه با این موضوع، اثرحاد کشش ایستا بر افزایش حداکثراکسیژن مصرفی به عنوان یکی از تعییین کننده های اصلی عملکرد هوازی نسبت به زمانی که هیچگونه کششی انجام نمی شود را نشان داده اند (135). از طرفی، در پژوهشی که توسط کور[1] و همکارانش با هدف بررسی تاثیر سه نوع گرم کردن بر حداکثراکسیژن مصرفی انجام شد، گزارش شد که اثر کشش پویا نسبت به ایستا بیشتراست (79). به هرحال، یکی دیگر از اجزای حیاتی موثر بر عملکرد هوازی و استقامتی، توانایی استفاده موثر از انرژی (اقتصاد دویدن) است (129)، زیرا هزینه انرژی بالاتر در تمرین باعث کاهش کارایی مکانیکی سیستم عضلانی و کاهش عملکرد و طی کردن مسافت کمتر میشود (10). درحقیقت، اقتصاد دویدن، تقاضای (هزینه) انرژی در سرعت معین هنگام دویدن زیربیشینه است و از طریق مصرف اکسیژن در حالت یکنواخت و نسبت تبادل تنفسی تعیین میشود (114). با وجود پژوهشهایی که در این زمینه انجام گرفته، اثر حاد کشش بر اقتصاد دویدن و هزینه انرژی هنوز روشن نیست و اطلاعات ضد و نقیضی در این خصوص وجود دارد (123).
انعطاف پذیری به عنوان یک فاکتور بیومکانیکی تمرین پذیر و موثر بر اقتصاد دویدن است که بسیار مورد بحث است (74،123). محققان بسیاری ارتباط معکوس و معنادار بین انعطاف پذیری در عضلات ران، پا، تنه و لگن با اقتصاد دویدن، هم در دونده ها و هم غیرورزشکاران گزارش کردهاند و پیشنهاد می کنند که اقتصاد دویدن در دونده های استقامت با انعطاف پذیری کمتر، بهتر است و در مقایسه با افراد با انعطاف پذیری بالا، هزینه اکسیژن در یک کار زیربیشینه مشابه، کمتراست (43،74،123)، چون در این صورت انرژی الاستیک بیشتری ذخیره و مورد استفاده قرار میگیرد (43،74،136)، زیرا گزارش شده است که هنگام دو استقامت، 40 تا 50 درصد تقاضای انرژی از انرژی الاستیک تامین میشود (123). بهبود اقتصاد دویدن به دنبال تمرین مقاومتی (13،114) نیز می تواند تاییدی برای این ارتباط باشد. برخی دیگر ازمحققان، این ارتباط معکوس را رد می کنند و انعطاف پذیری را یک فاکتور اساسی در رسیدن به اوج عملکرد میدانند و معتقدند که، کشش قبل از تمرین بر اقتصاد و عملکرد دویدن موثراست (23،55،102)، زیرا باعث کاهش سفتی و در نتیجه نیاز به انرژی کمتر برای به حرکت درآوردن عضله میشود (14،55،115). برای مثال، مطالعه گادجس[2] (1989) روی 7 مرد دانشجوی تمرین نکرده، بهبود 4 تا 7 درصدی دراقتصاد دویدن بلافاصله بعد از یک برنامه کشش ایستا را نشان داد (55). به هرحال، پژوهشها در مورد اثر حاد کشش بر اقتصاد دویدن و هزینه انرژی متناقض است و هنوز کاملا روشن نشده است (123). در همین راستا، برخی پژوهشها اثر منفی کشش بر اقتصاد دویدن را گزارش می کنند (41،74،128،129). همچنین، پژوهشهایی وجود دارد که نشان میدهد کشش ایستا (129) و پویا (117) باعث فراخوانی بیشتر واحدهای حرکتی و در نتیجه افزایش هزینه انرژی میشود و عملکرد استقامتی را کاهش میدهد. از طرفی، پژوهشهایی نیز وجود دارد که نشان میدهد، تفاوت معناداری در هزینه انرژی و اقتصاد دویدن بین گروه کشش و کنترل وجود ندارد. برای مثال، در پژوهشی که آلیسون[3] و همکارانش (2008) انجام دادند، نتایج نشان داد که کشش ایستا به مدت طولانی اثری روی هزینه انرژی (VO2)، اقتصاد دویدن، HR، RER و VE ندارد (13). همچنین، درپژوهشی که توسط استاسی لی پترسون[4] (2010) روی اثر کشش بر فاکتورهای قلبی عروقی و همودینامیکی (Q , HR DBP, SBP , MAP ,SVR , a-vo2diff , MVO2) و تنفسی (VE Fb ,Tv ,) انجام شد، نتایج نشان داد که کشش ایستا هیچگونه اثر مضر یا مفید بر اقتصاد دویدن ندارد (106). موجوک[5] و همکارانش نیز در سال 2011، با پژوهش روی زنان دونده استقامت نشان دادند که، کشش ایستا تاثیری بر اقتصاد دویدن، هزینه انرژی، ضربان قلب و عملکرد استقامتی ندارد (99). همچنین، هایس و والکر[6] (62) و نیز زیمر[7] وهمکارانش (136)، پیشنهاد کردند که کشش ایستا و کشش پویا اثری بر اقتصاد دویدن یا اکسیژن مصرفی زیربیشینه ندارد. بنابراین، اثر کشش بر اقتصاد دویدن و هزینه انرژی هنوز روشن نیست و اطلاعات ضد و نقیضی در این خصوص وجود دارد، که این اختلافات می تواند مربوط به تفاوتهایی در روش تمرین، تعداد آزمودنیها (123)، سن، جنس و سطح آمادگی، میزان فعالیت قبلی آزمودنیها، رژیم غذایی، طراحی آزمون، شدت و مدت آزمون و نوع، شدت، مدت و زمان کشش، فاصله کشش تا اجرا و… باشد (106). نکته قابل توجه دیگر این است که، در محاسبه ارتباط بین انعطاف پذیری و اقتصاد دویدن تفاوتهای جنسی باید در نظر گرفته شود. زیرا تفاوت های وابسته به جنس در اقتصاد دویدن بین آزمودنیهای تمرین کرده و تمرین نکرده وجود دارد (123). درهمین زمینه، پژوهشهایی وجود دارد که نشان میدهد مردان در یک فعالیت مشابه اقتصادی تر هستند (10،31). دنییلز[8] در مطالعه خود روی دونده های نخبه بیان کرد که مردان 6 تا 7 درصد در یک سرعت معین اقتصادی تر میدوند (46). باوجود این، تریهرن[9] وهمکارانش در پژوهش خود، تفاوت معنیداری در اقتصاد دویدن بین دو جنس پیدا نکردند (123). پژوهشهایی وجود دارد که نشان میدهد میزان سفتی تاندون و عضله در زنان 29 درصد کمتر از مردان است و از آنجایی که سفتی متغیر اصلی است که تحت تاثیر کشش قرار میگیرد، بنابراین این امکان وجود دارد که پاسخهای کشش بر عملکرد زنان و مردان متفاوت باشد (129). از طرفی، تفاوتهای جنسی (51) و ریتمهای مربوط به مراحل قاعدگی (109) بر پویایی اکسیژن مصرفی، شاخصهای قلبی و تنفسی و عملکردهای ورزشی نیز تاثیر دارد. لذا بررسی و پژوهش این موضوع روی زنان از اهمیت بسزایی برخوردار است. علیرغم یافته هایی که اثر کشش را در پیشگیری از آسیب، تواناییهای بیهوازی، اقتصاد دویدن و عملکردهای هوازی نشان میدهد، تاثیر کشش بر اقتصاد دویدن هنوز مشخص نیست (123) و نیز پژوهشی در این رابطه در کشور انجام نگرفته است. از طرفی برای بیان دقیق تر اثر کشش بر هزینه انرژی و اقتصاد دویدن (اکسیژن مصرفی) و نیز روشن شدن مکانیسمهای احتمالی این اثر، باید فاکتورهای فیزیولوژیکی، همودینامیکی و متابولیکی متنوعی مورد آزمایش قرار گیرند (106)، تا مشخص شود که آیا کشش می تواند با تاثیر بر عوامل تفسی، قلبی ـ عروقی و متابولیکی و تاثیر بر هزینه انرژی این سیستمها، روی هزینه انرژی فعالیت زیربیشینه و اقتصاد دویدن اثرگذار باشد یا خیر؟ همچنین، با توجه به چشمگیرتر بودن اهمیت پویایی اکسیژن مصرفی نسبت به دیگر پارامترهای آمادگی هوازی مانند حداکثر اکسیژن مصرفی و آستانه لاکتات در بین تفاوتها در اجرای ورزشی و نیز با توجه به اینکه اکسیژن مصرفی فعالیت زیربیشینه دارای مولفهها یا فازهای زمانی مختلفی است (76)، بررسی اثر کشش بر ثابتهای زمانی اکسیژن مصرفی می تواند جنبه های جدیدی از تاثیر کشش را بر عملکرد ورزشی روشن کند و مشخص کند که آیا کشش می تواند با تاثیر بر ثابتهای زمانی پویایی اکسیژن مصرفی بر سرعت پویایی اکسیژن مصرفی و میزان کسر اکسیژن در فعالیت زیربیشینه و در نهایت بر عملکرد اثر داشته باشد یا خیر؟
بنابراین، باتوجه به اطلاعات ضد و نقیض و اختلافاتی که آزمودنی های مختلف (جنس، سطح آمادگی و…..) و پروتکلهای متفاوت تمرین و آزمون، بر نتایج آزمون میگذارند و اهمیت این سوال که آیا کشش قبل از تمرین یا مسابقه اثرمنفی روی هزینه انرژی و اقتصاد دویدن دارد یا نه، هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر کشش ایستا و پویا بر اقتصاد دویدن و برخی فاکتورهای متابولیکی موثر (لاکتات،RER ،VO2 ، VCO2، Tv، Fb ،VE، HR ) و نیز بر ثابت های زمانی 1،2،3 از نمودار پویایی اکسیژن مصرفی، طی فعالیت زیربیشینه در دانشجویان زن رشته تربیت بدنی است تا نشان دهد که آیا کشش قبل از فعالیت زیربیشینه اثری بر اقتصاد دویدن دارد یا خیر ؟ همچنین، با توجه به نتایج پژوهشهایی که اثرات متفاوت کشش ایستا و پویا بر عملکرد بی هوازی را به نمایش گذاشته است، نشان دهد که آیا کشش ایستا و پویا اثر متفاوتی بر اقتصاد دویدن نیز دارند یا خیر؟ و همچنین نشان دهد که آیا کشش می تواند بر فاکتورهای تنفسی، متابولیکی و نیز ثابتهای زمانی فعالیت زیربیشینه اثرگذار باشد و از این طریق بتواند بر اقتصاد دویدن اثر بگذارد یا خیر؟
1ـ3 ضرورت و اهمیت پژوهش
کشش سالهاست که به عنوان بخش اساسی و مهم در برنامه گرم کردن قبل از تمرینات ورزشی و رقابت به منظور افزایش جریان خون، بهبود هماهنگی (136)، افزایش عملکرد، کاهش خطرآسیب، افزایش دامنه حرکتی و انعطاف پذیری و کاهش سفتی و گرفتگی عضله انجام میگیرد (13،89،133،135،136). قابلیت استفاده از اکسیژن، توانایی استفاده از چربی به عنوان سوخت و در نتیجه ذخیره کربوهیدرات، سرعت رسیدن به حداکثر اکسیژن مصرفی، سرعت شروع تجمع لاکتات و اقتصاد حرکت (114) و توانایی استفاده موثر از انرژی (129)، ازعوامل موثر بر عملکرد استقامتی هستند. ازجمله راههای نسبتا ساده و شایع برای نشان دادن تفاوتهای موجود بین افراد در اقتصاد فعالیت جسمانی، ارزیابی اکسیژن مصرفی در انجام فعالیت معین است. این رهیاب به هنگام انجام فعالیت با سرعت یکنواخت که در آن اکسیژن مصرفی هنگام فعالیت دقیقا مقدار دفع انرژی فعالیت را نشان میدهد، مفید است. این موضوع در تمرینهای دراز مدت که موفقیت عمدتا به توانایی هوازی فرد و نیاز فعالیت به اکسیژن بستگی دارد، حائزاهمیت است (10). از آنجاییکه ورزشکاران همواره در جستجوی راهی برای افزایش عملکرد خود هستند (3)، پرداختن به بررسی و مقایسه راه های موجود در بهبود عملکرد ورزشی از اهمیت خاصی برخوردار است. حرکات کششی که بخشی از برنامه گرم کردن محسوب می شود، یکی از راه هایی است که از گذشته تا کنون به امید بهبود اجرای ورزشی مورد استفاده بوده است (136). در مطالعات قبلی پژوهشگران تلاش کردهاند تا اثر کشش را بر اقتصاد دویدن به تایید برسانند، اما یافته های پژوهشهای موجود بطور آشکاری با یکدیگر در تناقض هستند و فاکتورهای فیزیولوژیکی و قلبی عروقی، تنفسی و متابولیکی زیادی برای روشن شدن این موضوع باید مطالعه شوند. بدیهی است که آگاهی از اثرات کشش به ورزشکاران و مربیان ورزشی کمک خواهد کرد که از برنامه های مناسب برای گرم کردن استفاده کنند، تا موجب بهبود عملکرد آنها گردد و در مورد اجرای کشش درست تصمیم گیری نمایند. نتایج این پژوهش نشان خواهد داد که آیا این احتمال وجود دارد که کشش ایستا یا پویا قبل از دویدن زیربیشینه با اثر بر فاکتورهای متابولیکی و تنفسی، هزینه انرژی را گسترش دهد و اثر منفی بر هزینه انرژی و اقتصاد دویدن داشته باشد ؟ آیا این احتمال وجود دارد که کشش ایستا یا پویا قبل از تمرین زیربیشینه باعث افزایش عملکرد شود و به دونده اجازه دهد اقتصادی تر بدود ؟ و در کل آیا کشش قبل از تمرین زیربیشینه سودمند است یا مضر و یا اینکه اثری ندارد ؟
1ـ4 اهداف پژوهش
1ـ4ـ1 هدف کلی :
تعیین اثر حاد کشش ایستا و پویا بر اقتصاد دویدن و برخی عوامل سوخت و سازی فعالیت زیربیشینه در زنان فعال.
1ـ4ـ2 اهداف اختصاصی :
1) تعیین اثر حاد کشش ایستا و پویا براقتصاد دویدن (VO2 حالت یکنواخت فعالیت با سرعت معین)
فعالیت زیربیشینه در زنان فعال.
2) تعیین اثر حاد کشش ایستا و پویا بر ثابتهای زمانی (τ1- τ2 – τ3 ) نمودار پویایی اکسیژن مصرفی فعالیت زیربیشینه در زنان فعال.
3) تعیین اثر حاد کشش ایستا و پویا بر VCO2 فعالیت زیربیشینه در زنان فعال.
4) تعیین اثر حاد کشش ایستا و پویا بر نسبت تبادل تنفسی (RER) فعالیت زیربیشینه در زنان فعال.
5) تعیین اثر حاد کشش ایستا و پویا بر تهویه دقیقه ای (VE) فعالیت زیربیشینه در زنان فعال.
6) تعیین اثر حاد کشش ایستا و پویا بر حجم جاری (Tv ) فعالیت زیربیشینه در زنان فعال.
7) تعیین اثر حاد کشش ایستا و پویا بر فرکانس تنفس(Fb ) فعالیت زیربیشینه در زنان فعال.
8) تعیین اثر حاد کشش ایستا و پویا بر ضربان قلب (HR) فعالیت زیربیشینه در زنان فعال.
9) تعیین اثر حاد کشش ایستا و پویا بر میزان لاکتات خون (La) فعالیت زیربیشینه در زنان فعال.
1ـ5 فرضیه های پژوهش
1) اجرای کشش ایستا و پویا قبل از فعالیت زیربیشینه اثر حاد متفاوتی بر اقتصاد دویدن (VO2 حالت یکنواخت فعالیت با سرعت معین) در زنان فعال دارد.
2) اجرای کشش ایستا و پویا قبل از فعالیت زیربیشینه اثر حاد متفاوتی بر ثابتهای زمانی (τ1- τ2 τ3 ) در نمودار پویایی اکسیژن مصرفی در زنان فعال دارد.
3) اجرای کشش ایستا و پویا قبل از فعالیت زیربیشینه اثر حاد متفاوتی بر VCO2 در زنان فعال دارد.
4) اجرای کشش ایستا و پویا قبل از فعالیت زیربیشینه اثر حاد متفاوتی بر RER در زنان فعال دارد.
5) اجرای کشش ایستا و پویا قبل از فعالیت زیربیشینه اثر حاد متفاوتی بر VE در زنان فعال دارد.
6) اجرای کشش ایستا و پویا قبل از فعالیت زیربیشینه اثر حاد متفاوتی بر Tv در زنان فعال دارد.
7) اجرای کشش ایستا و پویا قبل از فعالیت زیربیشینه اثر حاد متفاوتی بر Fb در زنان فعال دارد.
8) اجرای کشش ایستا و پویا قبل از فعالیت زیربیشینه اثر حاد متفاوتی بر ضربان قلب (HR) در زنان فعال دارد.
9) اجرای کشش ایستا و پویا قبل از فعالیت زیربیشینه اثر حاد متفاوتی بر غلظت لاکتات خون (La) در زنان فعال دارد.
1ـ6 محدوده پژوهش
1 ـ آزمودنیهای این پژوهش را 16 دانشجوی زن رشته تربیت بدنی با میانگین سنی 87/23 سال، قد 46/163سانتی متر، وزن 20/57 کیلوگرم و درصد چربی 96/23 تشکیل دادند.
2 ـ آزمودنیها به طور میانگین هفتهای5/10ساعت فعالیت ورزشی داشتند.
3 ـ هیچکدام ازآزمودنیها در زمان آزمون در مرحلهی خونریزی دورهی قاعدگی نبودند.
4 ـ تمام آزمودنیها با نحوه دویدن روی نوارگردان آشنا بودند.
5 ـ تمام آزمونها در ساعت 9 صبح تا 4 بعد از ظهر انجام میشد و هر آزمودنی با پوشش یکسان و در ساعت مشابه با روزهای قبل، آزمون میداد.
6 ـ آزمودنیها 24 ساعت قبل از آزمون هیچ فعالیت ورزشی نداشتند.
7 ـ آزمودنیها هنگام پژوهش ازهیچ گونه دارو مسکن و محرک، مکمل، غذای چرب، پرکربوهیدرات، گوشتی غیرمعمول و کافئین غیرمعمول استفاده نکردند.
8 ـ دمای هوا و شرایط محیطی برای همه یکسان بود.
1- Kaur
1 – Godges
1- Allison
2.5 خلاصه پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………. 90
3.5 یافتههای پژوهش……………………………………………………………………………………………………………… 92
4.5 نتیجهگیری……………………………………………………………………………………………………………………. 102
5.5 پیشنهادها………………………………………………………………………………………………………………………. 103
1.5.5 پیشنهادهای برخاسته از پژوهش…………………………………………………………………………………. 103
2.5.5 پیشنهادهای پژوهشی………………………………………………………………………………………………….. 103
منابع و مأخذ…………………………………………………………………………………………………………………………. 104
چکیده انگلیسی…………………………………………………………………………………………………………………….. 115
فهرست جداول
عنوان …………………………………………………………………………………………………….. صفحه
جدول1.2اعضای کلیدی خانواده پروتئینهای شوک گرمایی در انسان………………………………………… 33
جدول1.3طرح پژوهش……………………………………………………………………………………………………………….. 65
جدول2.3 میانگین مشخصات آزمودنیها…………………………………………………………………………………….. 66
جدول1.4 میانگین تغییرات وزن سه گروه…………………………………………………………………………………… 76
جدول2.4 میانگین ضربان قلب، میزان درک فشار و دمای مرکزی گروهای تمرین………………………. 76
جدول3.4 میانگین و انحراف معیار حداکثر اکسیژن مصرفی………………………………………………………… 78
جدول4.4 اطلاعات آمارههای توصیفی مربوط به مقدار GPX……………………………………………………. 78
جدول5.4 اطلاعات آمارههای توصیفی مربوط به میانگین مقادیر HSP72………………………………… 78
جدول6.4 نتایج آزمون لوین جهت بررسی پیشفرض همگنی واریانسها…………………………………….. 80
جدول7.4 نتایج آزمون k.s مربوط به بررسی نرمال بودن توزیع دادهها در سه گروه………………….. 81
این مطلب را هم اگر خواستید بخوانید :
جدول8.4 نتایج آزمون T وابسته پاسخ در دو گروه…………………………………………………………………….. 82
جدول9.4 نتایج آزمونT مستقل مربوط به مقادیر GPX………………………………………………………….. 83
جدول10.4 نتایج آزمون T وابسته پاسخ در دو گروه………………………………………………………………….. 84
جدول11.4 نتایج آزمون Tمستقل مربوط به مقادیر HSP72…………………………………………………… 84
جدول12.4 نتایج آزمون T وابسته مربوط به سازگاری GPX در سه گروه………………………………… 85
جدول13.4 نتایج مربوط به تحلیل واریانس یکراهه مقادیر GPX…………………………………………… 86
جدول14.4 نتایج مربوط به آزمون توکی مقادیر سازگاری GPX………………………………………………. 86
جدول15.4 نتایج آزمونTوابسته سازگاری HSP72 در سه گروه……………………………………………… 88………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
جدول16.4 نتایج مربوط به تحلیل واریانس یکراهه HSP72…………………………………………………. 88
فهرست اشکال
عنوان ……………………………………………………………………………………………………… صفحه
شکل 1.2 مکانیزم تخریب پیوندهای پپتیدی……………………………………………………………………………… 21
شکل2.2 آسیب اکسایشی DNA……………………………………………………………………………………………… 22
شکل3.2 نمایش شماتیک ساختار مولکولی HSP70………………………………………………………………… 36
شکل4.2 القا و تنظیم بیان پروتئین شوک گرمایی……………………………………………………………………… 38
شکل5.2 فرایند القا و تنظیم HSP70……………………………………………………………………………………… 38
شکل6.2 عملکرد پروتئین شوک گرمایی را نشان میدهد…………………………………………………………… 44
شکل7.2 سیگنالهای فیزیولوژیکی که بیان HSP70 را فعال می کند……………………………………….. 47
شکل1.4 میانگین ضربان قلب دو گروه حین دوره تمرین……………………………………………………………. 77
شکل2.4 میانگین میزان درک فشار دو گروه حین دوره تمرین…………………………………………………… 77
شکل 3.4 میانگین میزان دمای مرکزی بدن دو گروه حین دوره تمرین……………………………………… 77
شکل4.4 مقادیر پیشآزمون و پاسخ GPX در دو گروه گرم و معتدل…………………………………….. 82
شکل5.4 مقادیر پیشآزمون و پاسخ HSP72 در دو گروه گرم و معتدل………………………………… 83
شکل6.4 مقادیر پیشآزمون و سازگاری GPX در سه گروه گرم، معتدل و کنترل…………………….. 85
شکل7.4 مقادیر پیشآزمون و سازگاری HSP72 در سه گروه گرم، معتدل و کنترل………………… 87
فصل اول:
مقدمه و معرفی پژوهش
1-1. مقدمه
ورزش بهطور طبیعی نیاز به سوختوساز و تولید گونههای واکنشپذیر اکسیژن را افزایش و با تولید گرمای ناشی از انقباض عضلانی دمای مرکزی بدن را بالا میبرد(1). همچنین محیطهای استرسی بهویژه هوای گرم تأثیر چشمگیری بر پاسخهای فیزیولوژیکی انسان نسبت به فعالیت بدنی دارند(2, 3). از طرفی بهخوبی تایید شده است که سیستم ایمنی بدن تحت تأثیر انواع عوامل استرسزای فیزیولوژیکی و روانی است(4). قرار گرفتن در معرض گرما شکلی از استرسهای فیزیکی است که در آن درجه حرارت مرکزی بدن با تغییرات همزمان در پاسخهای هورمونی و سیستم ایمنی افزایش مییابد(4). علاوه بر این استرس گرمایی شکلگیری گونههای اکسیژن فعال را تحریک میکند(5) که یکی از موارد آسیبزا برای مکانیسم عمل ورزشکاران میباشد(6). ازآنجاییکه ورزشکاران رقابتی مجبورند در شرایط محیطی گوناگون مسابقه دهند، یکی از دغدغههای اصلی بسیاری از متخصصان این است که بتوانند اثرات منفی احتمالی محیط گرم بر عملکرد ورزشکاران را کاهش دهند(7). اکثر مطالعات راهکار عمدهای را که برای غلبه با این عوامل منفی به کار گرفتهاند شامل تمرینهای طولانیمدت و روزانه در محیط گرم بوده است(8-10). درمجموع اعتقاد بر این است که میزان فعالیت آنزیمهای ضد اکسایشی بدن در طول فعالیتهای هوازی با شدت متوسط افزایش و از آسیبدیدگی بافتها در برابر استرس اکسایشی تولیدشده در جریان ورزش محافظت میکنند(11). همچنین در تمرینات استقامتی از قبیل دویدن، دوچرخهسواری و یا پاروزنی افزایش مقادیر پروتئین شوک گرمایی (HSP72) نشان دادهشده است(12). ازآنجاکه ورزشکاران اغلب به یک برنامه تمرینی برای رسیدن به حداکثر آمادگی در یک دوره زمانی کوتاه بهویژه پس از دورههای عدم فعالیت نیاز دارند، در چنین مواقعی تمرینهای تناوبی با شدت بالا موردتوجه قرار میگیرد(13). از طرفی، اخیراً پژوهشگران نشان دادهاند که تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIT)، علیرغم داشتن حجم پایین نیز منجر به سازگاریهای بیشمار فیزیولوژیکی میشود که در برخی از سازگاریها، مشابه تمرینات استقامتی سنتی است(14, 15). این نوع تمرین درواقع بهعنوان یک راهکار کارآمد صرفهجویی زمانی در ایجاد سازگاریهای طبیعی مرتبط با تمرینات استقامتی مورد توجه قرارگرفته است(14, 15). بههرحال اثر HIT بر فعالیت آنزیمهای ضد اکسایشی و HSP72 در محیط گرم تاکنون موردمطالعه قرار نگرفته است و نیاز به مطالعه دارد.
1-2. بیان مسئله
یکی از محصولات جانبی، هنگام انجام فعالیتهای بدنی رادیکالهای آزاد هستند که آثار تخریبی ویژهای بر سلولها و ساختارهای بدن بر جای میگذارند(16). این مواد به دلیل داشتن یک یا چند الکترون جفت نشده دارای قدرت واکنشپذیری بالایی بوده به همین دلیل بهراحتی با غشای سلولها واکنش داده و با اثرگذاری بر آنها سبب پر اکسیداسیون لیپیدی، تخریب پروتئینی و DNA در این ساختارها میشوند(17). تولید گونههای اکسیژن فعال مانند رادیکالهای آزاد، سبب بروز استرس اکسایشی شده و این در حالی است که آنزیمهای آنتیاکسیدانی سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، کاتالاز (CAT) و گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) بهعنوان عواملی مداخلهگر، برای جلوگیری از بروز واکنشهای زنجیرهای رادیکال آزاد، وارد عمل شده و در تعدیل فشار اکسایشی شرکت میکنند(18). هرچند فعالیتهای ورزشی با افزایش فشار اکسایشی، احتمال تشکیل رادیکالهای آزاد مضر را افزایش میدهند، اما از سوی دیگر با القای آنزیمهای ضد اکسایشی، سبب کاهش اثر رادیکالهای آزاد نیز میشوند(18). بهعنوان مثال در زمینه پاسخ دستگاه ضد اکسایشی، گائینی و همکاران (2012) به دنبال یک جلسه فعالیت خیلی شدید (HIE[1]) افزایش معنادار در MDA و GPX و عدمتغییر معنیدار در SOD را مشاهده کردند(6). بوگدانیس و همکاران[2] (2013) نیز به دنبال یک جلسه فعالیت خیلی شدید افزایش معنادار در فعالیت GPX، CAT، پروتئین کربونیل (PC) و ظرفیت آنتیاکسیدانی تام را مشاهده کردند(19). درزمینه سازگاری دستگاه ضداکسایشی به تمرینات ورزشی نیز مطالعاتی صورت گرفته است برای مثال هیرومی و همکاران[3] (2001) به دنبال 12 هفته تمرین استقامتی با شدت بالا افزایش مقادیر SOD، GPX و عدمتغییر در CAT را مشاهده کردند(20). ولی بوگدانیس و همکاران (2013) نیز به دنبال 3 هفته HIT افزایش مقادیر GPX، CAT، TAC و کاهش PC و CK را مشاهده کردند(19).
از طرف دیگر هنگام فعالیت ورزشی با افزایش نرخ سوختوساز، حرارت زیادی تولید میشود(19) و محیطهای استرسی بهویژه هوای گرم اثرات منفی زیادی بر عملکرد ورزشکاران میگذارد(2, 3). افزایش دمای مرکزی بدن ممکن است بهوسیله جلوگیری از جفت شدن زنجیره تنفسی میتوکندریایی و یا به نحوی مهار و یا غیرفعال سازی مکانیسمهای دفاعی آنتیاکسیدانی تشکیل گونههای اکسیژن فعال مانند رادیکالهای آزاد را افزایش دهد و یا باعث شکلگیری آنها شود(21, 22). همچنین کاهش آب بدن ممکن است بهوسیله تغییر در فشار برشی ناشی از افزایش غلظت خون باعث افزایش فشار اکسایشی شود(23). غالباً پژوهشگران با انجام فعالیت در گرما برای کسب سازگاری گرمایی، جهت کاهش فشارهای فیزیولوژیک، افزایش قابلیتهای ورزشی و حفظ عملکرد در محیط گرم، این مشکل را تا حد ممکن حل کردهاند(24). برای رسیدن به سازگاری گرمایی نیاز به قرارگیری مکرر روزانه به مدت30 تا 100 دقیقه در معرض گرما میباشد که تا حد زیادی بعد از 10 تا 12 جلسه کامل میشود(25). از طرفی موجودات زنده از راههای مختلفی در مقابل بسیاری از آثار مخرب مواجهه با استرس محافظت میشوند. یکی از راههایی که سلولها میتوانند در قبال آسیب یا مرگ سلولی ناشی از استرس مقاومت کنند، ساخت مجموعهای از پروتئینهای محافظتی به نام پروتئینهای استرسی یا پروتئینهای شوک گرمایی میباشد که مقادیر آن در برابر استرس، گرما و ورزش افزایش مییابد(26-28). وظایف این سلولها در بدن شامل تسهیل یکپارچگی پروتئین، انتقال پروتئینها از عرض غشاء سلول، اتصال پروتئینهای تخریبشده و کمک به فعالسازی مجدد، ترمیم و طراحی کمپلکسهای پروتئینی، جلوگیری از انباشت پروتئینهای ناپایدار و تسریع در بهبود سلولهایی است که در معرض استرسهایی نظیر استرس گرمایی، استرس اکسیداتیو و غیره قرارگرفتهاند (29). در این مجموعه HSP72 عضو تحریکپذیر خانواده 70 کیلو دالتونی پروتئینهای شوک گرمایی است که بیشترین نوعی است که نسبت به استرس و گرما تحریکپذیر میباشد(27). بهعنوانمثال یوجی و همکاران[4] (2006) به دنبال 8 هفته تمرین تناوبی سرعتی افزایش قابلتوجه HSP72 را در عضلات رت مشاهده کردند(30). پائولتی و همکاران[5] (2007) نیز به دنبال 11 روز فعالیت در گرما افزایش سطوح پلاسماییHSP72 را مشاهده کردند(31). از طرفی سازگاریهای بلندمدت تمرین استقامتی باعث بهبود سلامت و طول عمر از طریق بهینهسازی مصرف اکسیژن و کاهش تولید رادیکالهای آزاد اکسیژنی و درنهایت افزایش آنزیمهای ضد اکسایشی و پروتئینها محافظ میشود(12, 32, 33). بههرحال اخیراً پژوهشگران نشان دادهاند که تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIT) منجر به سازگاریهای فیزیولوژیکی متعددی میشود که مشابه تمرینات استقامتی سنتی است، با این تفاوت که حجم کل فعالیت ورزشی پایین است(14, 34, 35). بهعنوانمثال دو هفته HIT همانند تمرین استقامتی سنتی منجر به افزایش اجرای فعالیت ورزشی حداکثر، محتوی پروتئینهای میتوکندریایی و آنزیم سیتوکروم C اکسیداز میگردد(14). با توجه به اینکه کمبود وقت رایجترین مانع انجام ورزش منظم در انواع مختلف جمعیتها است(36)، به نظر میرسد HIT یک جایگزین مناسب برای تمرینات استقامتی سنتی بهمنظور سلامت سوختوساز بدن و کاهش خطر ابتلا به بیماریهای مزمن باشد(37).
فرض ما این است که HIT بر آنزیمهای ضداکسایشی و HSP72 مؤثر است و وقتی گرما نیز به آن اضافه شود شاید اثرات بیشتری داشته باشد. لذا ازآنجاکه اکثر مطالعات صورت گرفته در مورد تأثیر تمرینات بر فعالیت آنزیمهای ضداکسایشی در محیط طبیعی انجامشده است و بیشتر اثر تمرینات استقامتی بر مقادیر HSP72 موردبررسی قرارگرفته است، پژوهشگر قصد دارد اثرات حاد و مزمن تمرینات تناوبی با شدت بالا در محیط معتدل و گرم بر فعالیت GPX و HSP72 را موردبررسی قرار دهد.
1-3. ضرورت و اهمیت پژوهش
ورزشکاران به دلیل شرایط خاص مسابقه و تحمل این شرایط، نیازمند سیستم ضداکسایشی کارآمدتری نسبت به دیگر افراد هستند، چراکه، بدون آن سیستم تولید انرژی و ارگانیسمهای هوازی بدن قادر نخواهند بود وظیفه خود را بهدرستی انجام دهند. این سیستم هومئوستاز عملکرد طبیعی بدن را حفظ کرده و فشار اکسایشی ناشی از افزایش رادیکالهای آزاد را تعدیل میکند(38). بدیهی است پرداختن به راهکارهایی که بتواند توان سیستم ضداکسایشی بدن را بالا ببرد نقش مهمی در حفظ تندرستی بدن در برابر عوامل مخرب خواهد داشت. به نظر میرسد یکی از راهکارهایی که بتواند سبب سازگاری در سیستم ضداکسایشی بدن شود پرداختن به فعالیتهای ورزشی است(39, 40). از طرفی به دلیل رقابت بسیار نزدیک در ورزش حرفهای، ورزشکاران رقابتی باید نگرانیهای محیطی را قبل از مسابقه بررسی کنند و درصورتیکه رقابت باید در هوای گرم انجام شود، به الگو گیری از مطالعات سازگاری گرمایی نیاز خواهند داشت، زیرا بدون سازگاری گرمایی، در دمای محیطی بالا عملکرد ورزشکار دچار اختلال خواهد شد(8, 41, 42). بهعنوانمثال در بازیهای المپیک تابستانی آتلانتا (1996)، آتن (2000) و پکن (2008)، یکی از مشکلات عمده ورزشکاران حرارت و رطوبت هوا بوده است(7). ازاینرو سازگار شدن با شرایط محیطی غیرطبیعی، اهمیت مییابد. از سوی دیگر نشان دادهشده است فعالیت ورزشی در شرایط گرم باعث افزایش دمای مرکزی بدن خواهد شد(3)که منجر به تولید گونههای اکسیژن فعال، افزایش پراکسیداسیون لیپیدی و تغییرات در متابولیسم سلولی میشود(5) که در این حالت HSP72 برای بازیافت سلولی بعد از استرس و حفظ عملکرد آن ضروری است و بازسازی پروتئینهای آسیبدیده را تسهیل میکند(43). همچنین باعث افزایش تحمل سلول به هنگام قرارگیری در معرض استرس گرمایی میشوند(28). بسیاری از پژوهشها نشان دادهاند که تقویت سیستم ضداکسایشی(32, 33) و افزایش مقادیر HSP72 (12)از سازگاریهای کسبشده از تمرینات استقامتی است. از طرفی، اخیراً پژوهشگران نشان دادهاند که تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIT)، علیرغم داشتن حجم پایین نیز منجر به سازگاریهای بیشمار فیزیولوژیکی میشود که در برخی از سازگاریها، مشابه تمرینات استقامتی سنتی است(14, 15). بههرحال تمایل افراد برای اجرای تمرین با تکرار پایین و شدت بالا، بیشتر از برنامه تمرینی با تکرار بالا و شدت پایین است(44) و حتی درک لذت بیشتری نیز دارند(45). اگرچه HIT به یک روش تمرینی محبوب برای ورزشکاران و عموم مردم تبدیلشده است اما اطلاعات بسیار کم و ضدونقیضی در مورد استرس اکسیداتیو پس از یک جلسه و یک دوره از این تمرینات وجود دارد(19). از طرفی طبق یافتههای ما هیچ مطالعهای اثر حاد و مزمن HIT بر فعالیت آنزیمهای ضد اکسایشی و سطوح سرمی HSP72 در محیط گرم را موردبررسی قرار نداده است. لذا پژوهشگر درصدد است اثرات حاد و مزمن تمرینات تناوبی با شدت بالا در محیط معتدل و گرم بر فعالیت آنزیمهای ضد اکسایشی و سطوح سرمی HSP72 را موردبررسی قرار دهد.
1-4. اهداف پژوهش
1-4-1. هدف کلی:
تعیین اثر حاد و مزمن تمرین تناوبی با شدت بالا در محیط معتدل و گرم بر سطوح سرمی GPX و HSP72 استراحتی و فعالیتی مردان جوان فعال
1-4-2. اهداف اختصاصی:
1-5. فرضیه های پژوهش
1-5-1. فرض کلی پژوهش:
تمرین تناوبی با شدت بالا در محیط معتدل و گرم بهصورت حاد و مزمن بر سطوح سرمی GPX و HSP72 مردان جوان تأثیر دارد.
1-5-2. فرضیه های اختصاصی:
عنوان صفحه
جدول3-1: طرح تحقیق.. 42
جدول 4-1: توصیف ویژگیهای آزمودنیها 49
جدول 4-2: توان حداکثر(Wmax)گروه انسدادی ،بدون انسداد و کنترل قبل و بعد از سه هفته (9جلسه) تمرین بر حسب وات.. 50
جدول 4-3: اطلاعات آمارههای توصیفی مربوط به مقدار پرولاکتین(نانوگرم درمیلیلیتر) 51
جدول 4-4: نتایج آزمون لوین جهت بررسی پیش فرض همگنی واریانسها 52
جدول 4-5: نتایج آزمون k.s مربوط به بررسی نرمال بودن توزیع داده ها در سه گروه 53
جدول4-6: نتایج آزمونT وابسته جهت مقایسه میانگین های پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دردوگروه 53
جدول4-7: نتایج آزمونT مستقل مربوط به مقادیر پرولاکتین سرم درپیش آزمون و پس آزمون. 53
جدول4-8: نتایج آزمونTوابسته جهت مقایسه میانگینهای پیش آزمون و پس آزمون سازگاری در سه گروه 55
جدول 4-9: نتایج مربوط به تحلیل واریانس یکراهه درنمرات پس آزمون مقادیر پرولاکتین جهت بررسی اثر گروه 55
جدول4-10: نتایج آزمون T وابسته جهت مقایسه میانگین های پیش آزمون وپس آزمون سازگاری درپاسخ دوگروه 56
جدول 4-11: نتایج آزمونT مستقل مربوط به مقادیر پس آزمون سازگاری در پاسخ جهت بررسی اثر گروه 57
فهرست تصاویر و نمودارها
عنوان صفحه
شکل 2-1: تنظیم ترشح پرولاکتین از غده هیپوفیز. 15
شکل2-2: پرولاکتین و ورزش کوتاه مدت. 23
شکل 2-3: پرولاکتین و ورزش طولانی مدت.. 25
شکل 2-4: در دسترس بودن اکسیژن و پرولاکتین.. 29
شکل 2-5: غلظت پرولاکتین در طی استراحت، دوچرخه سواری ثابت با شدت کم (گرم کردن)، آزمون سطح شیب دار دوچرخه سواری افزایشی و در طول دوره ریکاوری جهت بافرینگ.. 31
شکل 3-1: ران بند متصل به فشار سنج. 46
شکل4-1: نمایش درصد تغییرات توان حداکثر قبل و بعد از سه هفته تمرین در گروههای تحقیق.. 50
شکل4-2.: نمایش درصد تغییرات پرولاکتین طی مراحل مختلف تمرین در گروههای تحقیق.. 51
شکل4-3.: مقادیر پیش آزمون وپاسخ پرولاکتین سرم دردو گروه انسداد و بدون انسداد. 54
شکل 4-4: مقادیر پیش آزمون و سازگاری پرولاکتین سرم در سه گروه انسداد، بدون انسداد و کنترل. 56
شکل4-5: میانگین مقادیر پرولاکتین سرم پیش آزمون و سازگاری در پاسخ دو گروه انسداد و بدون انسداد. 57
این مطلب را هم اگر خواستید بخوانید :
فصل اول
مقدمه و معرفی تحقیق
پرولاکتین یک هورمون پپتیدی مترشحه از هیپوفیز میباشد که شامل 300 عمل بیولوژیکی متفاوت است. عملکردهای بیولوژیک آن شامل: تولیدمثل، رشد و نمو، هومئوستاز، سوخت و ساز بدن و تنظیم ایمنی و رفتار است(1, 2). همچنین نشان داده شده است که در سیستم عصبی مرکزی پرولاکتین اثرات مستقیم بر تکثیر آستروسیتها[1](3) یا سلولهای عصبی(4) دارد. در همین راستا شینگو و همکاران[2] نشان دادند که پرولاکتین نروژنز را در ناحیه فوق بطنی در زمان بارداری افزایش میدهد، همچنین در موشهایی که ژن پرولاکتین آنها خاموش شده بود نروژنز در این ناحیه دچار اختلال شده بود که حاکی از نقش پرولاکتین در نروژنز مغز است. با توجه به این یافتهها، میتوان چنین احتمال داد که افزایش ترشح پرولاکتین در سایر شرایط همانند فعالیتبدنی ممکن است با افزایش نروژنز همراه باشد(5).در خصوص پاسخ پرولاکتین به مداخلههای مختلف فعالیت ورزشی (6)، به نظر میرسد که تمرین بیهوازی (با شدت بالا) و هوازی (طولانی مدت) افزایش پرولاکتین را تحریک میکند درحالیکه متعاقب حضور در تمرینات قدرتی چنین پاسخی گزارش نشده است(5). از طرفی بالاترین میزان غلظت پرولاکتین در شدیدترین فعالیتهای ورزشی گزارش شده است(7). به همین دلیل شدت بعنوان یک ضرورت برای افزایش پرولاکتین مورد بررسی قرار گرفته است(8).زیرا هیچ افزایشی در غلظت پرولاکتین بعد از فعالیت کوتاه مدت در50 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی و 65 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی (9) گزارش نشده است. فعالیت اجراشده در شدتهای بالاتر از 70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش پرولاکتین را بعد از 30 دقیقه در مردان تقویت کرده است(10). از طرف دیگر از بررسی نتایج چنین بر میآید که برای ترشح پرولاکتین در حین فعالیت، زمان و شدت از اهمیت یکسانی برخوردارند. فعالیت با شدت پایین معمولاً به زمانی بیش از 60 دقیقه برای افزایش معنادار در غلظت پرولاکتین نیاز دارد(11).
از طرفی در مورد تأثیرات تمرینات طولانیمدت بر پرولاکتین نیز مطالعات بسیاری انجام شده است که نتایج متناقضی را در این مطالعات نشان دادهاند(5) که به نظر می رسد به نوع و شدت تمرین وابسته بوده است. در خصوص افزایش فشار بیولوژیکی تمرین بر متغیرهای فیزیولوژیکی روشهای مختلفی مورد استفاده قرار گرفته است و در همین راستا تمرین انسدادی که دارای قدمتی در حدود 40 سال میباشد، بعنوان یک مدل تمرینی خاص مورد توجه قرار گرفته است. این عمل سبب ایجاد یک حوضچه خونی موقت در عضو مورد تمرین شده و به دنبال آن تجمع مواد متابولیکی به ویژه اسیدلاکتیک به طور موضعی در عضو افزایش مییابد. براثرشرایط ایسکمی ایجادشده، پاسخهای هورمونی و سازگاریهای عضلانی را سبب میشود. لذا در این پژوهش اثرات حاد و مزمن و سازگاری در پاسخ فعالیت رکاب زدن همراه و بدون محدودیت جریان خون بر روی غلظت پلاسمایی هورمون پرولاکتین مورد بررسی قرار گرفت.
فعالیت ورزشی هوازی و بیهوازی بصورت حاد میتواند باعث افزایش غلظت پرولاکتین خون شود(5). پرولاکتین بعنوان یک هورمون پپتیدی عملکردهای بیولوژیکی مختلفی از جمله اثرات مستقیم بر تکثیر آستروسیتها(3) یا سلولهای عصبی(4) و بنابراین نوروژنز برعهده دارد. بنابراین میتوان چنین احتمال داد که افزایش ترشح پرولاکتین در شرایط دیگر (فعالیت ورزشی) ممکن است با افزایش نروژنز همراه باشد(5). محرکهای داخلی و خارجی که باعث افزایش پرولاکتین میشوند بر روی نرون های عصبی هیپوتالاموس که محرک و بازدارنده پرولاکتین هستند تاثیر گذارند. عوامل بازدارنده (PIF[3]) و عوامل تحریککننده ([4]PRF) پرولاکتین از سلولهای عصبی هیپوتالاموس به هیپوفیز قدامی ترشح میشوند که میزان ترشح پرولاکتین را توسط سلولهای لاکتوتروف تنظیم میکنند. همچنین دوپامین به عنوان اصلیترین بازدارنده پرولاکتین است(12). بنابراین مکانیسمهای تحریکی برای پرولاکتین در نتیجه مهار فعالیت دوپامین و یا افزایش فعالیت محرکهای خود پرولاکتین است(1, 12). پرولاکتین همچنین در مکانهای خارج هیپوفیزی نیز تولید میشود، جایی که به وسیله عوامل موضعی تنظیمشده و بنابراین میتواند در یک روش مستقیم به عنوان عوامل رشدی، انتقالدهنده عصبی، تنظیمکننده ایمنی به روش آتوکرین یا پاراکرین عمل کند(1, 12). محرک آزادکننده پرولاکتین شامل کودک شیرخوار، نور، شنوایی، بویایی و استرس میباشد. پرولاکتین همچنین به شدت در پاسخ به فعالیت بدنی و بطور متوسط متعاقب فعالیت جنسی نیز افزایش مییابد(13, 14).
آثار فعالیت ورزشی بر روی پرولاکتین احتمالاً بوسیله آزاد شدن PRFs و از طرفی بازداری از رهایی PIFs تسهیل میشود. بنابراین PRFs در طول فعالیت بدنی اثرات مهارکنندگی دوپامین را از بین میبرند(5). تغییر چندین PRFs (AVP [5]و…) بعد از فعالیت ورزشی برای تأیید هایپرپرولاکتینمیا در طی فعالیت ورزشی پیشنهادشدهاند. علاوه بر این تغییرات [6]PRL به غلظت لاکتات، دما، اسمولالیته و حجم خون نسبت داده شده است. در خصوص نروترنسمیترها نیز مسیرهای دوپامینرژیک،PRL را مهار میکنند درحالیکه مسیرهای سروتونرژیک، PRL را تحریک میکنند(12, 15). همچنین هستههای پارا ونتریکولار هیپوتالاموس یک نقش اساسی در میانجیگری تولید 5-هیدروکسی تریپتوفان(5-HT[7]) برای ترشح پرولاکتین بازی میکند(16).
مداخلات تمرینی مختلفی برای پاسخهای پرولاکتین به فعالیت ورزشی استفاده شده است. به نظر میرسد که تمرین بیهوازی (با شدت بالا) و هوازی (طولانی مدت) افزایش پرولاکتین را تحریک میکند درحالیکه در تمرینات قدرتی چنین پاسخی گزارش نشده است(5). به همین دلیل بالاترین میزان غلظت پرولاکتین در شدیدترین فعالیتهای ورزشی گزارش شده است(7). فعالیت با شدت پایین معمولاً به زمانی بیش از 60 دقیقه برای افزایش معنادار در غلظت پرولاکتین نیاز دارد(5). مطالعهای که توسط استرادر و همکارانش[8] انجام شد نشان داد که غلظت پلاسمائی پرولاکتین در فعالیت 60 دقیقهای با شدت 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی یا در یک غلظت لاکتات تقریباً 2 میلیمول بر لیتر افزایش میابد(11). در همین راستا تاناکا و همکاران[9] یک افزایش معنادار (تقریباً سه تا چهار برابر) در سطح پرولاکتین بعد از یک دوی ماراتن را نشان دادند(17).
از طرفی در مورد تأثیرات تمرینات مزمن بر پرولاکتین نیز مطالعات بسیاری انجام شده است که نتایج متناقضی را در این مطالعات نشان دادهاند(5). بهطور ویژه در یک مطالعه مقطعی اسمالریدج و همکاران[10]، نشان دادند که پاسخ پرولاکتین پلاسما بعد از مداخله هورمون آزادکننده تریپتوفان(TRH[11]) در مردان تمرین کرده استقامتی پیادهروی (تعداد : 22 نفر، حداکثر اکسیژن مصرفی: 45 میلیلیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و دوندگان ماراتون)تعداد : 18 نفر، حداکثر اکسیژن مصرفی: 3/60 میلیلیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) در مقایسه با مردان بی تمرین گروه کنترل (تعداد : 20 نفر، حداکثر اکسیژن مصرفی: 5/38 میلیلیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) بیشتر بود، این نتایج نشان داد که ترشح پرولاکتین به سطح تمرین حساس است(18). در مقابل این نتایج مطالعه بوسیله استرادر و همکاران نشان داد که پاسخ حاد دوچرخهسواری به مدت 30 دقیقه با شدت متوسط بین آزمودنیهای بی تمرین و مسن تمرین کرده تفاوتی وجود ندارد. همچنین، غلظت پلاسمایی هورمون و پاسخ به تحریک TRH تفاوتی بین گروهها نداشت لذا پیشنهاد میشود که تنظیم پرولاکتین توسط تمرین استقامتی تغییر نمیکند (9). از طرف دیگر، جک من و همکاران[12] پرولاکتین را بعنوان یک هورمون نشانگر عملکرد 5-HT بعد از تجویز خوراکی دوز حاد آگونیست 5-HT بررسی کردند که یک اوج غلظت پرولاکتین پایین تر و نیز انتشار کلی پایین تر در ورزشکاران استقامتی نسبت به آزمودنیهای بی تمرین نشان دادند. در مجموع پیشنهادشده که این پاسخ نرواندوکراین پایین تر به خاطر یک تنظیم کاهشی در عملکرد گیرندههای مرکزی 5-HT باشد(19).
با این حال مطالعات نشان دادهاند که تمرین حاد(20) و مزمن(21) قدرتی تاثیر معناداری بر سطوح پایه PRL ندارد. برای مثال هیکسون و همکاران[13] گزارش کردند که سطوح پایه PRL پلاسما در مردان و زنان بعد از 9 هفته تمرین قدرتی تغییری نداشته است(22).
از طرف دیگر مشخص شده است که نور، صدا، استرس، در دسترس بودن اکسیژن میتواند بر روی PIF و PRF در ترشح PRL تاثیر گذار باشد(2, 23). بهعنوان مثال، مشاهدهشده که در آزمونهای فزاینده هنگام قرارگیری در شرایط هایپوکسی حاد یک مانع برای ترشح پرولاکتین وجود دارد(24) درحالیکه هنگام فعالیت تحت شرایط نورموکسی افزایش در غلظت پرولاکتین بدون محدودیت بوده است(23). بنابراین یک ارتباط بین فشار اکسیژن و افزایش پرولاکتین در ورزش وجود دارد(23, 24). علاوه براین مطالعاتی نیز نشان دادهاند که افزایش غلظت پرولاکتین رابطه مستقیمی با درجه حرارت دارد(25).
از طرفی در مورد فواید تمرینات انسدادی چنین بیان شده است که یک تمرین با شدت 30 تا 50 درصد از یک تکرار بیشینه تحت شرایط انسداد عروقی یا شرایط ایسکمیک میتواند جایگزین تمرینی با شدت 70 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه بدون انسداد باشد. انسداد عروقی از این طریق سبب ایجاد یک حوضچه خونی موقت در عضو مورد تمرین شده وهمان طور که بیانشده به دنبال آن تجمع مواد متابولیکی به ویژه اسیدلاکتیک به طور موضعی در عضو افزایش مییابد و براثرشرایط ایسکمی ایجادشده، پاسخهای هورمونی و سازگاریهای عضلانی را سبب میشود. از طرفی دیگر در مطالعهای لوگر و همکاران[14] نشان دادند که میزان لاکتات در گردش خون بر ترشح پرولاکتین تاثیر ویژهای دارد ولی مکانیسم دقیق آن کاملاً مشخص نیست(10). بنابراین به نظر میرسد افزایش فشار عضلانی از طریق انسداد عروق آن بتواند با تولید لاکتات بیشتر باعث ترشح بیشتر پرولاکتین در سطح پاسخ و سازگاری شود ، اما این موضوع تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. لذا در این مطالعه پژوهشگر برآن شده است تا اثرات حاد ، مزمن و سازگاری در پاسخ فعالیت هوازی رکاب زدن زیربیشینه همراه با محدودیت جریان خون را برروی سطوح پلاسمایی هورمون پرولاکتین مورد مطالعه قرار دهد و درصدد است به سوالات زیر پاسخ دهد:
1-آیا یک جلسه فعالیت رکاب زدن زیربیشینه همراه با محدودیت جریان خون پا نسبت به فعالیت معمولی رکاب زدن زیربیشینه تأثیربیشتری بر سطح سرمی پرولاکتین دارد؟
2- آیا 3 هفته فعالیت رکاب زدن زیربیشینه همراه با محدودیت جریان خون پا نسبت به فعالیت معمولی رکاب زدن زیربیشینه تأثیر بیشتری بر سطح سرمی پرولاکتین دارد؟
پرولاکتین بعنوان یک هورمون پپتیدی عملکردهای بیولوژیکی مختلفی برعهده دارد که از آن جمله میتوان به: تولیدمثل، رشد و نمو، هومئوستاز، سوخت و ساز بدن و تنظیم ایمنی و رفتار اشاره داشت(1, 2). مطالعات اخیر در تنظیم نروژنز نشان میدهد که پرولاکتین ممکن است یک عامل مربوط به نروپلاستیسیتی در بزرگسالان باشد(5). در سیستم عصبی مرکزی، نشان داده شده است که پرولاکتین دارای اثرات مستقیم بر تکثیر آستروسیت ها(3) یا سلولهای عصبی(4) میباشد. شینگو و همکاران نشان دادند که پرولاکتین نروژنز را در ناحیه فوق بطنی در زمان بارداری افزایش میدهد(4)، همچنین در موشهایی که ژن پرولاکتین آنها خاموش شده بود نروژنز در این ناحیه دچار اختلال شده بود که حاکی از نقش پرولاکتین در نروژنز در مغز است. با توجه به این یافتهها، پیشنهاد میشود که افزایش ترشح پرولاکتین در شرایط دیگر (فعالیت ورزشی) ممکن است با افزایش نروژنز همراه باشد(5). پرولاکتین ناشی از ورزش همچنین ممکن است بعنوان یک استراتژی درمانی برای تحریک نروژنز ذاتی در نظر گرفته شود، بعنوان مثال افزایش نروژنز واکنشی ناحیه فوق بطنی در یک مدل از جوندگان که بوسیله ایسکمی سلولهای عصبی را از دست داده بودند نشان داده شد(26).
تاکنون تحقیقات زیادی به اثرات تمرین انسدادی بر پاسخهای هورمونی و سازگاریهای عضلانی پرداختهاند و تأثیر این نوع تمرین بر روی هورمون پرولاکتین مورد توجه قرار نگرفته است. ازطرفی مشخص شده است که معمولا افراد جامعه به دلیل مشغلههای زندگی فرصت کافی را برای انجام فعالیتهای مداوم هوازی با زمانهای به نسبت طولانی ندارند .همچنین ازآنجایی که تمرین انسدادی فواید منحصر به فردی در زمینه بالینی هم دارد،زیرا با شدت ومدت کمتر و متناسب با فعالیتهای روزانه سازگاریهای تمرینی مثبتی ایجاد میکند(27). بنابراین نتایج این مطالعه میتواند برای افراد غیرورزشکاری که در انجام تمرینات هوازی با مدت زمان نسبتا طولانی محدودیت دارند و یاتمایل ندارند فشار بالایی رامتحمل شوند مورد استفاده قرار گیرد از طرفی دیگر مشخصشده در شرایط هایپوکسی و ایسکمی غلظت پرولاکتین خون کاهش مییابد(28)، و همچنین میزان لاکتات در گردش خون بر ترشح پرولاکتین تأثیر ویژهای دارد ، بنابراین به نظر میرسد افزایش فشار عضلانی از طریق انسداد عروق آن بایک مدت زمان وحتی شدت کمتر بتواند با تولید لاکتات بیشتر باعث ترشح بیشتر پرولاکتین در سطح پاسخ و سازگاری شود و هایپوکسی و ایسکمی ایجادشده در تمرینات انسدادی پاسخی متفاوت داشته باشد، لذا مطالعۀ حاضرمهم و ضروری به نظررسید.
اثر حاد و مزمن فعالیت رکاب زدن همراه و بدون انسداد عروق بر غلظت پلاسمایی پرولاکتین مردان سالم
1- تعیین اثر یک جلسه فعالیت رکاب زدن همراه و بدون انسداد عروقی پا بر سطح پلاسمایی پرولاکتین
2- تعیین اثر سه هفته فعالیت رکاب زدن همراه و بدون انسداد عروقی پا بر سطح پلاسمایی پرولاکتین
3- تعیین اثر سه هفته فعالیت رکاب زدن همراه و بدون انسداد عروقی پا بر پاسخ پرولاکتین پلاسمایی
فعالیت حاد و مزمن رکاب زدن همراه با انسداد عروقی پا در مقایسه با فعالیت رکاب زدن بدون انسداد عروق باعث افزایش بیشتری در سطوح پلاسمایی پرولاکتین در مردان سالم میشود.
1-یک جلسه فعالیت رکاب زدن همراه با انسداد عروقی پا نسبت به تمرین رکاب زدن معمولی تأثیر بیشتری بر سطح پلاسمایی پرولاکتین دارد.
2-سه هفته فعالیت رکاب زدن همراه با انسداد عروقی پا نسبت به تمرین رکاب زدن معمولی تأثیر بیشتری بر سطح پلاسمایی پرولاکتین دارد.
3- سه هفته فعالیت رکاب زدن همراه با انسداد عروقی پا نسبت به تمرین رکاب زدن معمولی تأثیر بیشتری بر پاسخ پرولاکتین پلاسمایی به یک جلسه فعالیت دارد.
[1] . Astrocytes
[2] . Shingo et al
[3] . Prolactin Inhibiting Factors(PIF)
[4] . Prolactin Releasing Factors(PRF)
[5].Arginine VasoPressin(AVP)
[6].Prolactin(PRL)
[7].5- Hydroxy-Tryptophan(5-HT)
4-3-1- سرعت دویدن.. 61
4-3-2- قدرت بیشینه. 62
4-3-3- چابکی.. 64
4-3-4- توان انفجاری پایین تنه (پرش سارجنت) 64
4-3-5- اکسیژن مصرفی بیشینه 66
4-4- نتیجه گیری… 67
4-5- پیشنهادات پژوهشی… 67
4-5-1- پیشنهادات برخاسته از تحقیق.. 67
4-5-2- پیشنهادات برای مطالعه بیشتر. 67
پیوستها 68
منابع و مأخذ 75
طرح تحقیق
فوتبال[1]، پرطرفدارترین ورزش دنیا است که توسط بسیاری از مردان، زنان، کودکان و بزرگسالان در سطوح مختلف رقابتی انجام میگیرد. در طول90 دقیقه بازی، بازیکنان نخبه حدود 10 کیلومتر با میانگین شدتی نزدیک به آستانه بیهوازی میدوند. در میان این فعالیتها، بازیکن به بسیاری از حرکات انفجاری از قبیل پرشها، شوت زدنها، تکلها، چرخشها، استارتها، تغییر موقعیت و از همه مهم تر فعالیتهایی که بازیکن به طور مستقیم درگیر بازی با توپ و رقابت برای تصاحب آن است، نیاز دارد. در فوتبال نیز همانند بسیاری از ورزشها آمادگی جسمانی نقش تعیینکننده و بسیار مهمی در اجرای بهینه دارد. برخورداری از آمادگی جسمانی مطلوب نیاز به برنامه تمرین صحیحی دارد که بتواند عواملی چون استقامت قلبی– تنفسی، استقامت عضلانی، قدرت، سرعت، توان انفجاری و انعطافپذیری ورزشکاران را بهبود بخشد. بنابراین، فوتبال، ورزشی است که نیازمند آمادگی هوازی و بی هوازی است.
کسب عنوان قهرمانی در عرصه رقابتهای جهانی اهمیت بیسابقهای یافته است و تلاش برای بهبود عملکرد ورزشکاران، دانشمندان علوم ورزشی را نیز به
این مطلب را هم اگر خواستید بخوانید :
فعالیت در این حوزه واداشته و پژوهش در علوم ورزشی را فزونی بخشیده است. انتقال نتایج پژوهشها به مربیان و ورزشکاران که مصرف کنندگان این اطلاعات هستند، انتشار کتابها و انجام تحقیقات گوناگون را طلب می کند (11).
یکی از موضوعات مهم در تربیت بدنی که افکار متخصصین را در جهان به خود معطوف داشته است، نقش فعالیتها و برنامه های تدوین شده بدنی بر سیستمهای مختلف بدن میباشد و از آنجا که قدرت عضلانی به عنوان یکی از عوامل آمادگی جسمانی نقش مهمی در بهداشت و تندرستی بازی می کند، آشنایی با روشهای مختلف افزایش قدرت عضلانی موجب توسعه و گسترش تندرستی خواهد شد. با آنکه انسان طی گذشت هزاران سال دریافته است که انجام کارهای سخت و شدید، قدرت بدنی را افزایش میدهد، اما تنها در سالهای اخیر، آن هم به کمک مطالعات و تحقیقات علمی توانسته است بر مزایای انواع تمرینهای قدرتی پی ببرد (5).
در تلاش مربی برای پرورش ورزشکاران، تمرین قدرتی یکی از عوامل ضروری است. همه ورزشکارانی که به نوعی در ورزشهای رقابتی فعال هستند، از یک برنامه سالانه که آنها را به اوج عملکرد در زمان مسابقه یا مسابقههای اصلی برساند، پیروی می کنند. بنابراین در بین مجموعه عواملی که چارچوب فیزیولوژیکی برای رسیدن به اوج عملکرد را میسازند، تمرین قدرتی از عوامل کلیدی است (1).
تمرین قدرتی فعالیت بدنی است که منجر به افزایش قدرت عضلانی و تودههای عضلانی میشود. با این تعریف احتمالاً، افرادی که از تمرینهای قدرتی استفاده می کنند کمتر فقدان توده عضلانی، کاهش عملکرد و صدمات مربوطه را تجربه خواهند کرد (70و63).
در ارتباط با اجرای هر یک از ورزشها و برای رسیدن به آمادگی مطلوب، انجام تمرینات خاص ضرورت پیدا می کند. در علم فیزیک، توان عبارتست از: انجام کاری معین در واحد زمان. بهعبارتی توان، سرعت انجام کار است. طبق این تعریف، توان بیهوازی، توان عضلاتی حداکثر و توان انفجاری مفاهیم مشابهی از توان هستند. از آن جایی که در هر یک از رشتههای ورزشی به یکی از عوامل قدرت، استقامت، توان، انعطاف پذیری، سرعت و یا تلفیقی از آنها نیاز دارند که بسته به نوع ورزش با یکدیگر تفاوت دارند. به همین دلیل برای اجرای حرکات، داشتن سرعت زیاد، توان و قدرت انفجاری مناسب از اصول مهم ضروری آمادگی جسمانی است. تمرینات پلایومتریک یکی از روشهای تمرینی مرسوم است که اهمیت زیادی در تقویت قدرت انفجاری با تلفیق مناسب سرعت و قدرت عضلانی دارد. یکی از بهترین شیوه های افزایش توان انفجاری در رشتههای سرعتی، تمرینهای پلایومتریک[2] است (27). امروزه تبدیل شدن فوتبال به یک پدیده ورزشی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، اهمیت خاصی به این رشته پرطرفدار بخشیده و آن را از سایر رشتههای ورزشی متمایز نموده است، بدون شک میتوان ادعا کرد که در اکثر کشورها، فوتبال ورزش اول و مورد علاقه اکثر جوانان است. از طرف دیگر، موفقیت و شکستهای فوتبال ملی کشور، می تواند در حالات روحی کل جامعه تاثیر گذار باشد. بنابراین اهمیت پرداختن به مقوله فوتبال از جنبه های مختلف علمی به خوبی احساس میشود (22).
همه ما میدانیم پیشرفت و نظمی که در فوتبال امروز جهان وجود دارد، تنها حاصل آموزش فوتبال به تنهایی نیست، بلکه یافته های پژوهشی علوم مختلف از جمله فیزیولوژی، تغذیه ورزشی، بیومکانیک، روانشناسی و حتی علوم نرم افزاری کمک شایانی به توسعه عملکردهای مختلف در این رشته ورزشی نموده اند (24). اگر چه، مسائل تکنیکی و تاکتیکی را میتوان با تکیه بر یافته ها و تجربیات دوران بازیگری و مربیگری به بازیکنان تعلیم داد، اما تعلیم موفقیتآمیز آمادگی جسمانی که عناصر تکنیکی و تاکتیکی بر پیکر آن استوار هستند بدون شک، نیازمند پشتوانه علمی تعلیم دهنده است (26).
هدف اصلی فرایند تمرین قطعاً افزایش عملکرد میباشد. این هدف برای ورزشکاران و مربیان بیشترین و بالاترین ارزش را دارد. با این حال رسیدن به آن آسان نیست. افزایش عملکرد در واقع فرایندی است که منجر به سازگاری میشود (104). در نتیجه تمرینهای بدنی سازگاریهای زیادی در دستگاه عصبی عضلانی رخ میدهد. میزان سازگاریها، بستگی به نوع برنامه تمرینی دارد (3). قدرت، توانایی لازم و ضروری برای اجرای بیشتر حرکات و فعالیتهای بدنی است. شالوده و اساس بیولوژیک قدرت، ساختمان عضلانی است که بزرگترین سیستم در بدن است. حدود 35 درصد وزن بدن زنان و 45 درصد وزن مردان از بافت عضلانی تشکیل شده است (17و 81).
در طی پنجاه سال گذشته تحقیقات انجام شده زیربنای علمی و محکمی در رابطه با تمرینهای مقاومتی و کاربرد آن در سلامتی و ورزش فراهم نموده است. یافته ها و پیشرفتهای گوناگون، در زمینه قدرت عضلانی، باعث تکمیل برنامه های تمرینی در رشتههای مختلف ورزشی شده است (2).
یافته ها و پیشرفتهای گوناگون، در زمینه قدرت عضلانی، باعث تکمیل برنامه های تمرینی در رشتههای مختلف ورزشی شده است. یافته های علمی مختلف که برخی از آنها گروه سنی دانش آموزی را بررسی می کند، بیانگر اثرات مثبت و مهم تمرینات مقاومتی در پیشرفت عملکرد ورزشی است و تمرین قدرتی پیشرونده، منجر به افزایش در قدرت حداکثر و توده عضلات تمرین کرده حتی در زنان و مردان مسنتر میشود (26و81 و60). تحقیقات داخلی حاکی از عدم قدرت و توان کافی در بالا تنه دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی دارد. از جمله ایرجی (1387) در تحقیقی که بر روی پسران 17-9 ساله انجام داد، به این نتیجه رسید که میانگین کشش بارفیکس در تمام این گروههای سنی در مقایسه با همسالان خود در مدارس آمریکایی در سطح پایینتری قرار دارد (4).
انجمن ملی قدرت و آمادگی جسمانی ارتوپدی طب ورزشی آمریکا[3] و آکادمی بیماریهای کودکان[4] نشان دادهاند که دانش آموزان میتوانند از شرکت در یک برنامه تمرین مقاومتی که به طور صحیح برنامه ریزی